۱۳۸۸ خرداد ۱۵, جمعه

نعمت خريت

آدمها همه از یک سطح نیستند و از هم فاصله دارند اما همه از یک جنس اند:هرکه
در این حیات ،در زیر این آسمان از چیزی به شعف آید،از بلاهت جانوری و گیاهی
برخوردار است.نمیدانم چرا در هر شعفی ،هرخنده ی قاه قاهی،هربشکنی و هر
احساس خوشی ای موجی از حماقت غلیظ،منفور و زشت پدیدار است.نمیدانم قیافه
های خوش و فربه چرا در چشم من تا حد استفراق وقیح و قبیح و چندش
آورند؟واقعا خدا هم یک جو شانس بدهد.چه شانسی؟خریت!اوه که چه نعمتی
است،چه سرمایه ایست.خوشبختیِ هرکس به میزان برخورداری ِاو از این نعمت
عظمی است و بس.این است تنها راز سعادت آدمی در حیات و بقیه اش حرف است و
فلسفه بافی.وچه سخت و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمیتواند
سرش کلاه بگذارد!چه تلخ است میوه ی درخت بینایی!!خودخواهی های بزرگ با
((آوازه)) و ((عشق)) سیراب میشوند اما دردمندی های و اضطراب های بزرگ در
انبوه نام وننگ ،در گرمای مهر و عشق هم چنان بی نصیب می مانند...



(استاد علی شریعتی)

۱۳۸۸ خرداد ۱۵, جمعه

نعمت خريت

آدمها همه از یک سطح نیستند و از هم فاصله دارند اما همه از یک جنس اند:هرکه
در این حیات ،در زیر این آسمان از چیزی به شعف آید،از بلاهت جانوری و گیاهی
برخوردار است.نمیدانم چرا در هر شعفی ،هرخنده ی قاه قاهی،هربشکنی و هر
احساس خوشی ای موجی از حماقت غلیظ،منفور و زشت پدیدار است.نمیدانم قیافه
های خوش و فربه چرا در چشم من تا حد استفراق وقیح و قبیح و چندش
آورند؟واقعا خدا هم یک جو شانس بدهد.چه شانسی؟خریت!اوه که چه نعمتی
است،چه سرمایه ایست.خوشبختیِ هرکس به میزان برخورداری ِاو از این نعمت
عظمی است و بس.این است تنها راز سعادت آدمی در حیات و بقیه اش حرف است و
فلسفه بافی.وچه سخت و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمیتواند
سرش کلاه بگذارد!چه تلخ است میوه ی درخت بینایی!!خودخواهی های بزرگ با
((آوازه)) و ((عشق)) سیراب میشوند اما دردمندی های و اضطراب های بزرگ در
انبوه نام وننگ ،در گرمای مهر و عشق هم چنان بی نصیب می مانند...



(استاد علی شریعتی)