معلم کتاب علوم رو بست و از بچه ها پرسید خب بچه ها از درس امروز چی یاد گرفتید؟
یکی از شاگردان ردیف جلو گفت: آقا اجازه… این که مرغ با اینکه پرنده است نمی پره…
معلم گفت: فکر کردم میخوای بگی مرغ یه پا داره. بچه ها نفهمیدند یعنی چه و نخندیدند.
یکی از آن طرف کلاس گفت:
یاد گرفتیم که خرچنگ نه به جلو حرکت میکنه و نه به عقب؛ خرچنگ همیشه به سمت چپ
و یا سمت راست حرکت میکنه. معلم گفت آفرین. یکی از جلوی کلاس گفت: یاد گرفتیم که
مار چون پا نداره میخزه و فقط به سمت جلو حرکت میکنه. یکی از ته کلاس پرسید:
اگر لاک پشت رو، پشت و رو کنیم، نمیتونه حرکت کنه و میمیره؟ معلم گفت: نه، نمی میره
بستگی به نوع و اندازه لاک پشتش داره، لاک پشتهایی که لاک کوچک تر و یا دست و پای
بزرگ تر دارن که دستشون به زمین برسه میتونن خودشونو برگردونن ولی کوچکتر ها و
ضعیف تر ها اگر نتونن برگردن میمیرن. یکی دیگه گفت آقا این که خیلی بده! معلم گفت:
بده ولی نه خیلی، لاک پشتها موجودات مقاومی هستند؛ بیش از هشتاد سال عمر میکنند هر
کدوم هم حد اقل سالی صد تا تخم میذارن! یکی از وسط کلاس ایستاد و گفت: یاد گرفتیم که
خفاشها مثل انسانها پستاندار هستند و شبها پرواز میکنند و روزها میرن یه جای تاریک و از
پاشون آویزون میشن و سر و ته میخوابند… زنگ خورد و بچه ها مشغول جمع کردن وسایلشون
شدند ولی اکبر هنوز ساکت نشسته بود. معلم پرسید: چی شده؟ نمیخوای بری خونه؟ اکبر به خودش
آمد و با نگرانی پرسید: آقا اجازه… اونوقت خفاشها همونجوری سر و ته روی خودشون دستشویی
میکنن؟! بچه ها زدند زیر خنده. معلم هم خندید و چند لحظه فکر کرد و گفت: آره… کار دیگه ای نمیتونن بکنن…
منبع:http://amoohooan.persianblog.ir