۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه



فقط خواستم بگم يادمون نره  توي اين هواي سرد و برفي ،پشت پنجره

براي پرنده ها غذا بريزيم!


پ.ن) هرچند غير عقلاني باشه اما دلم ميخواد حرف قديمي ها رو باور كنم كه

پرنده ها هم دعا ميكنن آرزوهاي ما برآورده بشه.مثل آزادي...

۱۰ نظر:

سياوش گفت...

من هميشه پشت پنجره برا پرنده ها برنج و نون مي ريزم. همسايه ها شکايت کردند که يکي آشغال ميريزه دم پنجره و پرنده ها ميريزنش پايين. هنوز نفهميدن منم. من کارم رو ادامه ميدم بهرحال ...

بهرام گفت...

کاملا

بادبادکباز گفت...

سلام

چطوری؟

بیچاره کسی که خونه ای نداره!

تو محله مون که پرنده ای ندیدم این چن روز.فک کنم از سرما در رفتن. دیدم,چشم!

مژده گفت...

مثل آزادی

گلي گفت...

اگه ما آدما بزاريم پرنده ها آزاد باشن، مطمئنم كه برامون دعا مي كنن...

منم مثل سياوش براي پرنده ها غذا مي ريزم، اما همسايه ها بدجور مخالفن... نمي دونم چرااين قدر بي رحم شده ن آدما...

هستی گفت...

با تمام وجو باور کن دعای پرنده ها ....میگیره ...اما نه برای ازادی برای هر چیز جز ازادی ...
نه دعای پرنده نه مردم نه
دعای هیچکس
کار از دعا و امید گذشته
آزادی ....چه واژه غریبی ....
با خوندن وبلاگت عشق میکنم ...جون میکنم ...افتخار میکنم ...روح و جسمم ارضا میشه بخدا
خیلی بوس برای افکارت و قلمت

رهگذر زمان گفت...

معتقدم بهش عزیزم

رهگذر زمان گفت...

ایمیل داری عزیزم.

حوریا گفت...

"کسی به فکر گل ها نیست
کسی به فکر ماهی ها نیست
کسی نمی خواهد باور کند که باغچه دارد می میرد
حیاط خانه ما تنهاست!"

كاوه گفت...

سلام

ممنون به خاطر تبريك تولد.

هميشه نوشته هاتو ميخونم. يه جورايي باهات همذات پنداري ميكنم. اكثر مواقع حال و هوايي مشابه تو دارم.
انشالا همه چي درست ميشه.

موفق باشي.

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه



فقط خواستم بگم يادمون نره  توي اين هواي سرد و برفي ،پشت پنجره

براي پرنده ها غذا بريزيم!


پ.ن) هرچند غير عقلاني باشه اما دلم ميخواد حرف قديمي ها رو باور كنم كه

پرنده ها هم دعا ميكنن آرزوهاي ما برآورده بشه.مثل آزادي...

۱۰ نظر:

سياوش گفت...

من هميشه پشت پنجره برا پرنده ها برنج و نون مي ريزم. همسايه ها شکايت کردند که يکي آشغال ميريزه دم پنجره و پرنده ها ميريزنش پايين. هنوز نفهميدن منم. من کارم رو ادامه ميدم بهرحال ...

بهرام گفت...

کاملا

بادبادکباز گفت...

سلام

چطوری؟

بیچاره کسی که خونه ای نداره!

تو محله مون که پرنده ای ندیدم این چن روز.فک کنم از سرما در رفتن. دیدم,چشم!

مژده گفت...

مثل آزادی

گلي گفت...

اگه ما آدما بزاريم پرنده ها آزاد باشن، مطمئنم كه برامون دعا مي كنن...

منم مثل سياوش براي پرنده ها غذا مي ريزم، اما همسايه ها بدجور مخالفن... نمي دونم چرااين قدر بي رحم شده ن آدما...

هستی گفت...

با تمام وجو باور کن دعای پرنده ها ....میگیره ...اما نه برای ازادی برای هر چیز جز ازادی ...
نه دعای پرنده نه مردم نه
دعای هیچکس
کار از دعا و امید گذشته
آزادی ....چه واژه غریبی ....
با خوندن وبلاگت عشق میکنم ...جون میکنم ...افتخار میکنم ...روح و جسمم ارضا میشه بخدا
خیلی بوس برای افکارت و قلمت

رهگذر زمان گفت...

معتقدم بهش عزیزم

رهگذر زمان گفت...

ایمیل داری عزیزم.

حوریا گفت...

"کسی به فکر گل ها نیست
کسی به فکر ماهی ها نیست
کسی نمی خواهد باور کند که باغچه دارد می میرد
حیاط خانه ما تنهاست!"

كاوه گفت...

سلام

ممنون به خاطر تبريك تولد.

هميشه نوشته هاتو ميخونم. يه جورايي باهات همذات پنداري ميكنم. اكثر مواقع حال و هوايي مشابه تو دارم.
انشالا همه چي درست ميشه.

موفق باشي.