۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

باور


مردي تخم عقابي پيدا كرد و آن را در لانه مرغي گذاشت . عقاب با بقيه



جوجه ها از تخم بيرون آمد و با آن ها بزرگ شد . در تمام زندگيش ، او



همان كارهايي را انجام داد كه مرغ ها مي كردند ؛ براي پيدا كردن



كرم ها و حشرات زمين را مي كند و قدقد مي كرد و گاهي با دست و پا



زدن بسيار ، كمي در هوا پرواز مي كرد . سال ها گذشت و عقاب



خيلي پير شد . روزي پرنده باعظمتي را بالاي سرش بر فراز آسمان



ابري ديد . او با شكوه تمام ، با يك حركت جزئي بالهاي طلاييش



برخلاف جريان شديد باد پرواز مي كرد . عقاب پير بهت زده نگاهش



كرد و پرسيد : « اين كيست ؟» همسايه اش پاسخ داد : « اين يك عقاب



است . سلطان پرندگان . او متعلق به آسمان است و ما زميني



هستيم. » عقاب مثل يك مرغ زندگي كرد و مثل يك مرغ مرد . زيرا



!!! فكر مي كرد يك مرغ است

۹ نظر:

بادبادکباز گفت...

سلام
قبل از اهدای خون پزشک آدم رو معاینه می کنه و مشاوره می ده.اگه خطری داشته باشه اصلا خون نمی گیرن.
اصلا هم ترس نداره.تازه کیف هم می ده.
....
نمی دونم عقابم یا نه ولی حس می کنم دارم رو زمین بال بال می زنم!

هستی گفت...

واقعاباورانسانها تمام زندگیشون و رقم میزنه واقعیت عقابی ولی چون فکر میکنی مرغی پس مرغ میمونی و زندگی میکنی
عقاب نیستم خدا کنه مرغم نباشم هر چند نباشی هم مرغت میکنند

Melica گفت...

Bebeakhshid. coputere Khodam kharabe.

farshad گفت...

سلام .مهسا خانوم .چطوري؟

قصه اين عقابه مثل زندگي ماست.البته با اين تفاوت كه ما ميدونيم كي هستيم . ولي .............

افشین گفت...

[گل] ** پيش اي مادينه شير

-------------------------------- ** خانه از دشمن بگير [گل]

[گل] شير زنان ايران , در شرايطي که کشور عزيزمان در ظلم ,

فساد و خرافات آخونديسم گرفتار آمده

دوش به دوش مردان دلاور و از جان گذشته براي نجات

ميهن در تلاشند -

با درودي گرم به همه مبارزين راه آزادي

از سوي دانشجويان و خانواده شهداي راه آزادي ,

دانشجويان زنداني و زندانيان سياسي از همگان براي

راه پيمايي آرام , شانزدهم آذر ماه دعوت ميکنيم

باشد که با شرکت در آن با دانشجويان زنداني - زندانيان سياسي

و روزنامه نگاران در بند و ... هم صدا شده و ميهن در بند مان

را آزاد سازيم .


وعده ما 16 آذر پر جوش تر ، پر خروش تر ، گسترده تر

خداوند نگهدار ایران باد .... منتظر ت هستم [گل][بدرود]

Unknown گفت...

خیلی جالب نوشته بودی . . .
حرفت رو قبول دارم که nurture تاثیر گذاره ولی نمیشه از nature هم به سادگی گذشت ؛ مقصودم اینکه ما انسانها هم دقیقا مثل این عقابیم محیط رومون تاثیر میذاره اما ژن هم یه اثرکی روی زندگیمون میذاره با این تفاوت که ما خودمون میتونیم بعد از یه سن خاصی آموزشهایی به غیر از آموش های اولیه بگیریم . شاید هم این عقاب داستان تو ، جد بزرگمون حضرت آدم باشه که ما رو از بهشت به این دنیا آورد . . .

شمیم خانومی گفت...

یعنی من کیم به نظرتون ؟
شاید دختر اوناسیس باشم و اشتباها اومدم به این خانواده .
شایدم دختر راک فلر باشم . نمیدونم .
تو چی میگی

شمیم خانومی گفت...

چطوری جیگر طلای من

شمیم خانومی گفت...

چرا آپ نمیکنییییییییییییییییییی؟

۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

باور


مردي تخم عقابي پيدا كرد و آن را در لانه مرغي گذاشت . عقاب با بقيه



جوجه ها از تخم بيرون آمد و با آن ها بزرگ شد . در تمام زندگيش ، او



همان كارهايي را انجام داد كه مرغ ها مي كردند ؛ براي پيدا كردن



كرم ها و حشرات زمين را مي كند و قدقد مي كرد و گاهي با دست و پا



زدن بسيار ، كمي در هوا پرواز مي كرد . سال ها گذشت و عقاب



خيلي پير شد . روزي پرنده باعظمتي را بالاي سرش بر فراز آسمان



ابري ديد . او با شكوه تمام ، با يك حركت جزئي بالهاي طلاييش



برخلاف جريان شديد باد پرواز مي كرد . عقاب پير بهت زده نگاهش



كرد و پرسيد : « اين كيست ؟» همسايه اش پاسخ داد : « اين يك عقاب



است . سلطان پرندگان . او متعلق به آسمان است و ما زميني



هستيم. » عقاب مثل يك مرغ زندگي كرد و مثل يك مرغ مرد . زيرا



!!! فكر مي كرد يك مرغ است

۹ نظر:

بادبادکباز گفت...

سلام
قبل از اهدای خون پزشک آدم رو معاینه می کنه و مشاوره می ده.اگه خطری داشته باشه اصلا خون نمی گیرن.
اصلا هم ترس نداره.تازه کیف هم می ده.
....
نمی دونم عقابم یا نه ولی حس می کنم دارم رو زمین بال بال می زنم!

هستی گفت...

واقعاباورانسانها تمام زندگیشون و رقم میزنه واقعیت عقابی ولی چون فکر میکنی مرغی پس مرغ میمونی و زندگی میکنی
عقاب نیستم خدا کنه مرغم نباشم هر چند نباشی هم مرغت میکنند

Melica گفت...

Bebeakhshid. coputere Khodam kharabe.

farshad گفت...

سلام .مهسا خانوم .چطوري؟

قصه اين عقابه مثل زندگي ماست.البته با اين تفاوت كه ما ميدونيم كي هستيم . ولي .............

افشین گفت...

[گل] ** پيش اي مادينه شير

-------------------------------- ** خانه از دشمن بگير [گل]

[گل] شير زنان ايران , در شرايطي که کشور عزيزمان در ظلم ,

فساد و خرافات آخونديسم گرفتار آمده

دوش به دوش مردان دلاور و از جان گذشته براي نجات

ميهن در تلاشند -

با درودي گرم به همه مبارزين راه آزادي

از سوي دانشجويان و خانواده شهداي راه آزادي ,

دانشجويان زنداني و زندانيان سياسي از همگان براي

راه پيمايي آرام , شانزدهم آذر ماه دعوت ميکنيم

باشد که با شرکت در آن با دانشجويان زنداني - زندانيان سياسي

و روزنامه نگاران در بند و ... هم صدا شده و ميهن در بند مان

را آزاد سازيم .


وعده ما 16 آذر پر جوش تر ، پر خروش تر ، گسترده تر

خداوند نگهدار ایران باد .... منتظر ت هستم [گل][بدرود]

Unknown گفت...

خیلی جالب نوشته بودی . . .
حرفت رو قبول دارم که nurture تاثیر گذاره ولی نمیشه از nature هم به سادگی گذشت ؛ مقصودم اینکه ما انسانها هم دقیقا مثل این عقابیم محیط رومون تاثیر میذاره اما ژن هم یه اثرکی روی زندگیمون میذاره با این تفاوت که ما خودمون میتونیم بعد از یه سن خاصی آموزشهایی به غیر از آموش های اولیه بگیریم . شاید هم این عقاب داستان تو ، جد بزرگمون حضرت آدم باشه که ما رو از بهشت به این دنیا آورد . . .

شمیم خانومی گفت...

یعنی من کیم به نظرتون ؟
شاید دختر اوناسیس باشم و اشتباها اومدم به این خانواده .
شایدم دختر راک فلر باشم . نمیدونم .
تو چی میگی

شمیم خانومی گفت...

چطوری جیگر طلای من

شمیم خانومی گفت...

چرا آپ نمیکنییییییییییییییییییی؟