۱۳۸۹ فروردین ۲۵, چهارشنبه

سوال و جواب ها تمام شد ،گالیله از ادعایش دست کشید و اجازه ی مرخصی یافت.وقتی از

کلیسا خارج می شد پاهای زخمی و خون آلودش را به زمین کوبید و زیر لب خطاب به زمین

گفت:((تو می چرخی!...حالا من هر اعترافی که آنها می خواهند کرده باشم!))بعد از ظهر کاردینال

باربینی مرد روشن ضمیری که گالیله را در طول تفتیش عقاید بسیار کمک کرده بود به دیدارش آمد.

گالیله ضمن تشکر از او نجوا کنان پرسید:((می گویند پول کثیف و شیطانی است و تجارت در این بازار

آلوده به رشوه و دزدی و...شبهه ناک است.پس چگونه است که کلیسا کنترل همه ی پول و تجارت را

در رم و اقصا نقاط به دست گرفته است؟)).کاردینال لبخندی زد و تذکر داد ((در عجبم فراموش کرده ای

که تازه همین امروز از سیاهچال درآمده ای)).گالیله ادامه داد:((می گویند قدرت فساد می آورد و فساد

بدبختی،پس چرا کلیسا اینقدر در به دست آوردن قدرت و حفظ آن تلاش می کند؟)) کاردینال به تلخی

گفت:((برای آنکه بتواند فساد و بدبختی را برچیند!))گالیله باز هم ادامه داد:(( می گویند مسیح برای ترویج

صلح و دوستی و رافت و مهرورزی نازل شد،پس این همه دستگاه تفتیش عقاید و شکنجه و اعدام برای

چیست؟)) کاردینال که می دید ذهن کنجکاو گالیله از حد و مرزش عدول کرده و بوی کفر استشمام می شود

ردایش را برداشت و در حالی که به سمت در می رفت فریاد زد:((به نام پدر،پسر و روح القدوس!کلیسا

نماینده و در عین حال حافظ خدا و دین خدا در روی زمین است و به همین دلیل می توان و می بایست

انجام هرکاری را در جهت حفظ کلیسا مجاز و موجه دانست...واگر آن کار مجاز و موجه نبود باید آن را

توجیه و تجویز نمود....در ضمن بدان آمده بودم بگویم اگر یکبار دیگر پایت به دادگاه برسد کاری از دست

من ساخته نیست.))گالیله پرسید ((آیا مطمئنید که خدا و دین خدا هم با تجویز و توجیهی که فعلا کلیسا را

محافظت می کند ،حفظ خواهد شد؟)) اما کاردینال رفته بود....


منبع

۱۰ نظر:

Melica گفت...

سلام
بسیار جالب بود. اینورا هم از همین خبراست!البته ما که کاردینال باربینی نداریم! من آپ کردم.

kiterunner گفت...

سلام
{پاهای زخمی و خون آلودش را به زمین کوبید و زیر لب خطاب به زمین

گفت:((تو می چرخی!...حالا من هر اعترافی که آنها می خواهند کرده باشم!))}
خیلی جالبه.
داستان تلخ یکییه و بازیگرا متفاوتن.گاهی بازیگرا اهل ایتالیان گاهی ایرانی. این داستان مرگزا در جاهایی تموم شده و در جاهایی نمیخاد تموم شه!

سياوش گفت...

دين، هر جا که باشد، همين بوده و هست و خواهد بود ...
و بايد گفت خوشا به حال گاليله !

Melica گفت...

سلام.
ممنون از اینکه سر زدین.

هستی گفت...

چقدر گالیله های الان با پای خونالود زیاد شدن .....
امسال این کشیش و کلیساهاو ... فراوونتر ...
ولی مهم اینکه به همه ثابت شد زمین میچرخه ... پس ثابت میشه که .... هر چند بهای گزافی داشت
داشتن پول کرسی و قدرت به گفته خودشون یعنب برابری با شیطان و ....
ولی بخاطر همینها چه کرهایی که نکردند
ممنون از مطالب همیشه زیبا و خاص و مفیدت

حوریا گفت...

داستان جالبی بود.همه جای دنیا از دین استفاده شخصی میشه واونو با مسائل دیگه قاطی می کنن.سیاست و دین بازی عجیبیه.........

شیما گفت...

واقعا قشنگ بود. خیلی بامعنی بود. همه جا همینجوره.
از زبون تیزی که گالیله داشت خوشم میاد. ;)

بادبادکباز گفت...

مهسا جان سلام.
من قالب بلاگم رو مجبور شدم عوض کنم قالب قبلی کار نمیکرد. ولی اکثرا استقبال کردن.
تو نمیخوای یه تغییری به شمایل بلاگ مغزدارت بدی؟ بلاگ اسپات قالبای مختلف و قشنگی داره ها!

ناشناس گفت...

سلام

بین جامعه سرمایه‌داری و کرگری دورانی وجود دارد كه دوران تبدیل انقلابی اولی به دومی است. مطابق با این دوران یك دوران گذار سیاسی نیز وجود دارد و دولت این دوران چیزی نمی‌تواند باشد جز دیكتاتوری

11 اردیبهشت روز جرقه برای انقلابی دیگر برای مبارزه با دیکتاتوری است

بادبادکباز گفت...

سلام
قالب جدیدیت مبارک
صرفا نظرم رو میگم بدیهیه که نظر تو کاملا اولی است:
تغییر فونت خیلی خوبه ولی کماکان طول خطوط نامنظمن
رویهمرفته ظاهر بلاگت باز تر شده ولی رنگ بنفش سمت راست کمی غمگینه و عنوان فصل سرد ایتالیک نباشه بهتره و عنوان بین اون رنگای بنفش خودشو نشون نمیده. بعلاوه بنظرم بلاگ تو بیشتر مبلغ فصل سبز یا فصل گرمه تا فصل سرد.
عکس سیاه و سفید خوب خودشو نشون نمیده.
رویهمرفته قشنگ تر شده ولی بازم جای کار داره.
رنگین بالاخص سبز باد.

۱۳۸۹ فروردین ۲۵, چهارشنبه

سوال و جواب ها تمام شد ،گالیله از ادعایش دست کشید و اجازه ی مرخصی یافت.وقتی از

کلیسا خارج می شد پاهای زخمی و خون آلودش را به زمین کوبید و زیر لب خطاب به زمین

گفت:((تو می چرخی!...حالا من هر اعترافی که آنها می خواهند کرده باشم!))بعد از ظهر کاردینال

باربینی مرد روشن ضمیری که گالیله را در طول تفتیش عقاید بسیار کمک کرده بود به دیدارش آمد.

گالیله ضمن تشکر از او نجوا کنان پرسید:((می گویند پول کثیف و شیطانی است و تجارت در این بازار

آلوده به رشوه و دزدی و...شبهه ناک است.پس چگونه است که کلیسا کنترل همه ی پول و تجارت را

در رم و اقصا نقاط به دست گرفته است؟)).کاردینال لبخندی زد و تذکر داد ((در عجبم فراموش کرده ای

که تازه همین امروز از سیاهچال درآمده ای)).گالیله ادامه داد:((می گویند قدرت فساد می آورد و فساد

بدبختی،پس چرا کلیسا اینقدر در به دست آوردن قدرت و حفظ آن تلاش می کند؟)) کاردینال به تلخی

گفت:((برای آنکه بتواند فساد و بدبختی را برچیند!))گالیله باز هم ادامه داد:(( می گویند مسیح برای ترویج

صلح و دوستی و رافت و مهرورزی نازل شد،پس این همه دستگاه تفتیش عقاید و شکنجه و اعدام برای

چیست؟)) کاردینال که می دید ذهن کنجکاو گالیله از حد و مرزش عدول کرده و بوی کفر استشمام می شود

ردایش را برداشت و در حالی که به سمت در می رفت فریاد زد:((به نام پدر،پسر و روح القدوس!کلیسا

نماینده و در عین حال حافظ خدا و دین خدا در روی زمین است و به همین دلیل می توان و می بایست

انجام هرکاری را در جهت حفظ کلیسا مجاز و موجه دانست...واگر آن کار مجاز و موجه نبود باید آن را

توجیه و تجویز نمود....در ضمن بدان آمده بودم بگویم اگر یکبار دیگر پایت به دادگاه برسد کاری از دست

من ساخته نیست.))گالیله پرسید ((آیا مطمئنید که خدا و دین خدا هم با تجویز و توجیهی که فعلا کلیسا را

محافظت می کند ،حفظ خواهد شد؟)) اما کاردینال رفته بود....


منبع

۱۰ نظر:

Melica گفت...

سلام
بسیار جالب بود. اینورا هم از همین خبراست!البته ما که کاردینال باربینی نداریم! من آپ کردم.

kiterunner گفت...

سلام
{پاهای زخمی و خون آلودش را به زمین کوبید و زیر لب خطاب به زمین

گفت:((تو می چرخی!...حالا من هر اعترافی که آنها می خواهند کرده باشم!))}
خیلی جالبه.
داستان تلخ یکییه و بازیگرا متفاوتن.گاهی بازیگرا اهل ایتالیان گاهی ایرانی. این داستان مرگزا در جاهایی تموم شده و در جاهایی نمیخاد تموم شه!

سياوش گفت...

دين، هر جا که باشد، همين بوده و هست و خواهد بود ...
و بايد گفت خوشا به حال گاليله !

Melica گفت...

سلام.
ممنون از اینکه سر زدین.

هستی گفت...

چقدر گالیله های الان با پای خونالود زیاد شدن .....
امسال این کشیش و کلیساهاو ... فراوونتر ...
ولی مهم اینکه به همه ثابت شد زمین میچرخه ... پس ثابت میشه که .... هر چند بهای گزافی داشت
داشتن پول کرسی و قدرت به گفته خودشون یعنب برابری با شیطان و ....
ولی بخاطر همینها چه کرهایی که نکردند
ممنون از مطالب همیشه زیبا و خاص و مفیدت

حوریا گفت...

داستان جالبی بود.همه جای دنیا از دین استفاده شخصی میشه واونو با مسائل دیگه قاطی می کنن.سیاست و دین بازی عجیبیه.........

شیما گفت...

واقعا قشنگ بود. خیلی بامعنی بود. همه جا همینجوره.
از زبون تیزی که گالیله داشت خوشم میاد. ;)

بادبادکباز گفت...

مهسا جان سلام.
من قالب بلاگم رو مجبور شدم عوض کنم قالب قبلی کار نمیکرد. ولی اکثرا استقبال کردن.
تو نمیخوای یه تغییری به شمایل بلاگ مغزدارت بدی؟ بلاگ اسپات قالبای مختلف و قشنگی داره ها!

ناشناس گفت...

سلام

بین جامعه سرمایه‌داری و کرگری دورانی وجود دارد كه دوران تبدیل انقلابی اولی به دومی است. مطابق با این دوران یك دوران گذار سیاسی نیز وجود دارد و دولت این دوران چیزی نمی‌تواند باشد جز دیكتاتوری

11 اردیبهشت روز جرقه برای انقلابی دیگر برای مبارزه با دیکتاتوری است

بادبادکباز گفت...

سلام
قالب جدیدیت مبارک
صرفا نظرم رو میگم بدیهیه که نظر تو کاملا اولی است:
تغییر فونت خیلی خوبه ولی کماکان طول خطوط نامنظمن
رویهمرفته ظاهر بلاگت باز تر شده ولی رنگ بنفش سمت راست کمی غمگینه و عنوان فصل سرد ایتالیک نباشه بهتره و عنوان بین اون رنگای بنفش خودشو نشون نمیده. بعلاوه بنظرم بلاگ تو بیشتر مبلغ فصل سبز یا فصل گرمه تا فصل سرد.
عکس سیاه و سفید خوب خودشو نشون نمیده.
رویهمرفته قشنگ تر شده ولی بازم جای کار داره.
رنگین بالاخص سبز باد.