اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه
۷ نظر:
- مژده گفت...
-
برای او که باید باشد و نیست....
-
۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه ساعت ۱۵:۲۷:۰۰ (+۳:۳۰ گرینویچ)
- بهرام گفت...
-
من روي مسئله نيگاه كردن خيلي حساسم ..
خودش يه مكتب داره واسه خودش .. -
۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه ساعت ۱۷:۴۱:۰۰ (+۳:۳۰ گرینویچ)
- م.ز گفت...
-
پ.ن:
ادامه دارد -
۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه ساعت ۲:۱۳:۰۰ (+۳:۳۰ گرینویچ)
- بادبادکباز گفت...
-
سلام
بله.......ای بسا چشمها که نگاه میکنن ولی چیزیو نمیبینن یا نمیخان ببینن! -
۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه ساعت ۷:۴۹:۰۰ (+۳:۳۰ گرینویچ)
- مژده گفت...
-
ممنون میشم اسم وبم رو تغییر بدی.
-
۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه ساعت ۱۰:۴۷:۰۰ (+۳:۳۰ گرینویچ)
- گلي گفت...
-
اون وقتا كه بچه بودم، نگاه مي كردم به دنيا، برام قشنگ بود و رويايي...
اما بعد دنيا تكراري شد... بعدترش، شد فقط خيابونايي كه منو مي رسوند به مدرسه و از مدرسه به خونه...
اون چشم ها كه بايد مي ديد، همون وقت ها مُرد. بعد حرف هام تو دلم مردن، و بعد روحم مُرد.
حالا من يه جسم بي روحم كه به جاي ديدن اين همه اتفاق كه داره مي افته، فقط به فكر اينم كه برم به كارم برسم و برگردم...يه مُرده ي متحرك... بي شور ِ زندگي... -
۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه ساعت ۱۵:۵۶:۰۰ (+۳:۳۰ گرینویچ)
-
حوریا گفت...
-
کاش عظمت در نگاه تو باشد نه به آنچه می نگری!!
-
۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه ساعت ۱۸:۰۴:۰۰ (+۳:۳۰ گرینویچ)
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۷ نظر:
برای او که باید باشد و نیست....
من روي مسئله نيگاه كردن خيلي حساسم ..
خودش يه مكتب داره واسه خودش ..
پ.ن:
ادامه دارد
سلام
بله.......ای بسا چشمها که نگاه میکنن ولی چیزیو نمیبینن یا نمیخان ببینن!
ممنون میشم اسم وبم رو تغییر بدی.
اون وقتا كه بچه بودم، نگاه مي كردم به دنيا، برام قشنگ بود و رويايي...
اما بعد دنيا تكراري شد... بعدترش، شد فقط خيابونايي كه منو مي رسوند به مدرسه و از مدرسه به خونه...
اون چشم ها كه بايد مي ديد، همون وقت ها مُرد. بعد حرف هام تو دلم مردن، و بعد روحم مُرد.
حالا من يه جسم بي روحم كه به جاي ديدن اين همه اتفاق كه داره مي افته، فقط به فكر اينم كه برم به كارم برسم و برگردم...يه مُرده ي متحرك... بي شور ِ زندگي...
کاش عظمت در نگاه تو باشد نه به آنچه می نگری!!
ارسال یک نظر