۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

تو نترس و زن بمان...


زمانی نه خیلی دور، ناراضی از محدودیت ها و باید و نباید ها، آرزوی

ازجنس مخالف بودن داشتم.در یک محدوده ی زمانی نه خیلی طولانی 

حتی رفتارهای متناقض با" زن" بودنم شاید اعتراضی بود به همون

نارضایتی! 

اما الان مدت هاست که اعتراضی ندارم.حتی در دلم به این

"زن بودن" میبالم.

از اینکه گاهی غیر منطقی خطابم کنن و محکوم به احساساتی بودن هم 

راضی ام.چون فکر میکنم تمام مصائبی که میبینیم از منطق مفرطه.

از قساوتی که شاید ناشی از نبودن احساس باشه و عشق.وقتی که عشق

به همه ی موجودات عالم جای خودش رو به جنون ِ تسلط به اونها داده.


من  بدون خجالت، برای بچه گربه ای که زیر چرخ های 


ماشین یک از خود راضی له شده بود اشک ریختم و فکر میکنم اگر 

همه ی آدم هایی که در این دنیا قدرتی دارن و تسلطی، توانایی این

رو داشتن که برای مرگ یک موجود زنده،حتی یک پرنده ی یخ زده

در سرما، فقط لحظه ای از صمیم قلب آزرده بشن،اونوقت این دنیا

برای آدم ها ،بهشتی بود که دیگه نیازی به وعده ی نامعلوم نداشته 

باشن.


من افتخار میکنم با تمام وجودم به همه ی "زن "هایی که ثابت کردن 


غیرت و شهامت ربطی به اندازه ی دور بازو یا درجه ی بلندی صدا

نداره!! و واژه ی "ضعیفه" رو برای همیشه از فرهنگ لغتِ 

مرد سالارانه ی افکار ِ پوسیده، حذف کردن. 

همه ی اونهایی که باتوم ها و مشت ها و لگد ها ، رگبار کلمات 

توهین آمیز و به قصد تحقیر ،قوی ترشون کرد ، اونهایی که وجودشون

لرزه بر تن حاکمان و زورمداران انداخته و کابوسی شدن برای 

موجودیت بی ارزش ِ متحجران.

8 مارس به همه ی کسانی که به" زن" بودنشون افتخار میکنن،مبارک...



پ.ن1) اولین اسم تداعی کننده ی این روز برای من نسرین ستوده بود

و همه ی زنان در بند اما آزاد... 

پ.ن2) این روز رو به همه ی زنانی که میشناسید تبریک بگید

و با وجود این محدودیت بزرگ اطلاع رسانی،هرچی راجع به این روز 

میدونید براشون توضیح بدید. 

۴ نظر:

atefe گفت...

برای من تداعی زهرا رهنورد بود!

م . ش گفت...

بر شماهم مبارک خانوم
بحق هم باید به خودت و امثال خودت ببالی
سبز باشی و برقرار

گلي گفت...

سلام مهسا جان...
چقدر قشنگ نوشته بودي اين متن رو... خيلي به دلم نشست...

و ما زن ها اراده ي اون رو داريم كه حقوق فراموش شده ي خودمون رو به دست بياريم.. اگه فقط به خودمون و توانايي هامون باور داشته باشيم...

روز زن مبارك عزيزم... اميدوارم هميشه سبز ِ سبز بموني.

بادبادکباز گفت...

سلام مهسا

خوشحالم که تو این فصل سرد , گرم نوشتن رو از سر گرفتی{لبخند}

از جنسیت خوشم نمیاد!زن و مرد آدمن!کاشکی "روز انسان" داشتیم!

ولی خیلی خوشحالم که خیلی ظلمایی که قبلا به زنا میشده الان نمیشه و کمتر میشه.
زنای ایران از کنج مطبخ رهیدن و به صحنه ی زندگی اجتماعی وارد شدن و این عالیه.عالی.

آینده روشنتره

سبز باشی.

در بلاگمو تخته کردن و دلمو شکوندن!بستن بلاگای منطقی میانه رو راهو بره تندروی هموار میکنه!

اینا تشنه ی خونن!حرومشون باد و فوقش در دریای خون خفه میشن!!!!!

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

تو نترس و زن بمان...


زمانی نه خیلی دور، ناراضی از محدودیت ها و باید و نباید ها، آرزوی

ازجنس مخالف بودن داشتم.در یک محدوده ی زمانی نه خیلی طولانی 

حتی رفتارهای متناقض با" زن" بودنم شاید اعتراضی بود به همون

نارضایتی! 

اما الان مدت هاست که اعتراضی ندارم.حتی در دلم به این

"زن بودن" میبالم.

از اینکه گاهی غیر منطقی خطابم کنن و محکوم به احساساتی بودن هم 

راضی ام.چون فکر میکنم تمام مصائبی که میبینیم از منطق مفرطه.

از قساوتی که شاید ناشی از نبودن احساس باشه و عشق.وقتی که عشق

به همه ی موجودات عالم جای خودش رو به جنون ِ تسلط به اونها داده.


من  بدون خجالت، برای بچه گربه ای که زیر چرخ های 


ماشین یک از خود راضی له شده بود اشک ریختم و فکر میکنم اگر 

همه ی آدم هایی که در این دنیا قدرتی دارن و تسلطی، توانایی این

رو داشتن که برای مرگ یک موجود زنده،حتی یک پرنده ی یخ زده

در سرما، فقط لحظه ای از صمیم قلب آزرده بشن،اونوقت این دنیا

برای آدم ها ،بهشتی بود که دیگه نیازی به وعده ی نامعلوم نداشته 

باشن.


من افتخار میکنم با تمام وجودم به همه ی "زن "هایی که ثابت کردن 


غیرت و شهامت ربطی به اندازه ی دور بازو یا درجه ی بلندی صدا

نداره!! و واژه ی "ضعیفه" رو برای همیشه از فرهنگ لغتِ 

مرد سالارانه ی افکار ِ پوسیده، حذف کردن. 

همه ی اونهایی که باتوم ها و مشت ها و لگد ها ، رگبار کلمات 

توهین آمیز و به قصد تحقیر ،قوی ترشون کرد ، اونهایی که وجودشون

لرزه بر تن حاکمان و زورمداران انداخته و کابوسی شدن برای 

موجودیت بی ارزش ِ متحجران.

8 مارس به همه ی کسانی که به" زن" بودنشون افتخار میکنن،مبارک...



پ.ن1) اولین اسم تداعی کننده ی این روز برای من نسرین ستوده بود

و همه ی زنان در بند اما آزاد... 

پ.ن2) این روز رو به همه ی زنانی که میشناسید تبریک بگید

و با وجود این محدودیت بزرگ اطلاع رسانی،هرچی راجع به این روز 

میدونید براشون توضیح بدید. 

۴ نظر:

atefe گفت...

برای من تداعی زهرا رهنورد بود!

م . ش گفت...

بر شماهم مبارک خانوم
بحق هم باید به خودت و امثال خودت ببالی
سبز باشی و برقرار

گلي گفت...

سلام مهسا جان...
چقدر قشنگ نوشته بودي اين متن رو... خيلي به دلم نشست...

و ما زن ها اراده ي اون رو داريم كه حقوق فراموش شده ي خودمون رو به دست بياريم.. اگه فقط به خودمون و توانايي هامون باور داشته باشيم...

روز زن مبارك عزيزم... اميدوارم هميشه سبز ِ سبز بموني.

بادبادکباز گفت...

سلام مهسا

خوشحالم که تو این فصل سرد , گرم نوشتن رو از سر گرفتی{لبخند}

از جنسیت خوشم نمیاد!زن و مرد آدمن!کاشکی "روز انسان" داشتیم!

ولی خیلی خوشحالم که خیلی ظلمایی که قبلا به زنا میشده الان نمیشه و کمتر میشه.
زنای ایران از کنج مطبخ رهیدن و به صحنه ی زندگی اجتماعی وارد شدن و این عالیه.عالی.

آینده روشنتره

سبز باشی.

در بلاگمو تخته کردن و دلمو شکوندن!بستن بلاگای منطقی میانه رو راهو بره تندروی هموار میکنه!

اینا تشنه ی خونن!حرومشون باد و فوقش در دریای خون خفه میشن!!!!!