۱۳۸۹ آبان ۱۶, یکشنبه

این روزا یه آرامش عجیبی دارم.بدون این که اتفاق خاصی افتاده باشه.همه چی

 مثل قبل.یه آرامش عمیق که میتونم تو قلبم احساسش کنم.واین خوبه حتی اگه بی دلیل باشه.



خودم رو کاملا سپردم به زمان.تا بگذره و من دیگه نمیخوام فکر کنم که چه طور میگذره.

البته خیلی امیدوار نیستم این وضعیت دوام بیاره.چون خودم رو می شناسم.اما حتی یه روزش

هم برای من غنیمته!

چند وقتیه وجود یه بچه ی 4 ساله رو در همسایه گیمون کشف کردم.چند مرتبه تو پارکینگ

باهاش حرف زدم و یه بار برام شعر خوند.حالا دیروز مامانش آوردش بالا تا نقاشی که برام

کشیده رو بهم بده.نقاشیش یه رودخونه س یا نمیدونم شاید دریا با ماهی های قرمز یا به قول

خودش ((ماهی گلی)).چیزی که برام جالب بود اینه که ماهی ها دارن خلاف جهت همدیگه

حرکت میکنن.نمیدونم تو ذهنش چی گذشته و البته نخواستم ازش بپرسم.




ای کاش آدم بزرگ ها هم یاد میگرفتن بدون چشمداشت همدیگرو دوست داشته باشن.

به خاطر خود آدم ها نه به خاطر خودمون.اون نقاشی شاید( به ظاهر )مفهوم خاصی نداشت

اما  برای من انعکاس یه قلب کوچیک بود که هنوز دست نخورده مونده.انعکاس صداقتی که


گم شده.و عشق که این روزا هر تعبیری داره جز اون چیزی که باید!

۹ نظر:

حوریا گفت...

ولی من بر عکس تو عجیب به آرامش نیاز دارم...
آرامش جاودانه می خواهم.

بادبادکباز گفت...

سلام

بابا مستدل! آوردن عکس اون نقاشی خیلی خوب بود.

خدا رو شکر که آرومی. همیشه شاد و آروم باد.
..........

اگه موردی رو پیدا کردی که دو تا آدم صرفا روح هم همدیگه رو دوس دارن نه برای کار یا پول یا تیپ یا خوشگلی یا موقعیت اجتماعی یا... طرف حتما بنده رو خبر کن! چون همچین موردی اصن وجود نداره! من به این رسیدم. آدما همدیگه رو دوس ندارن!ویژيگیای همو دوس دارن!
...........
گشته ام پیدا می نشود!

ولی تو مهربون باش و تسلیم این حجم مزخرف نشو!

هستی گفت...

خدا میدونه 10 ساله دیگه این قلب اسمونی چی میشه چه نقاشیهایی تو ذهنش میکشه .... هی ...
خوشحالم ارامش داری
بوس

بهرام گفت...

خاطرات کودکانه ..
.
.
خاطرات بزرگسالی ..
.
برای یک عده اگه شانس بیارن همونه ..
منتها ، یه کم سازمان یافته تر ..
.
برای یه عده دیگه نه ، خاطرات عوض می شه .. افکار سخت می شه ..
.
انگار بزرگ شدن ..
.

گلي گفت...

سلام عزيزممممممممممممممممممممممم
مهسا خيلي قشنگ بود اون نقاشي، منو ياد بچگي هام انداخت... اون وقتا كه منم ماهي ها رو همين جوري مخالف هم مي كشيدم و نمي دونستم جريان رودخونه يه نوع اجباره كه نمي ذاره يه ماهي هرجا كه دوست داره بره...
مهسا خوش به حالت كه اين روزا در آرامشي، اميدوارم كه هميشه اين آرامشو داشته باشي ولي من الان خيلي به هم ريخته م...
ماهي گلي، ماهي منم هست؟؟؟

گلي گفت...

بچه ها واقعا قلب كوچيك و صافي دارن، اگه نه، اون نقاشي رو برات نمي كشيد...
اونا بهترين آرزوهاشونو تو نقاشي هاشون به بقيه هديه مي دن، كاش هيچ وقت بزرگ نمي شديم...

GOLI گفت...

BOOS BOOS ASISAM...
KHODAMAM NEMIDOONAM CHERA

محسن صالحی گفت...

به نظر من این نقاشی نشون می ده که در یک جامعه و محیط بدون که عقایدشون هم سو باشه می تونن با خوشی زندگی کنند.

هادي گفت...

سلام مهسا جون خوبي؟خوشي؟سلامتي؟
فك ميكنم خيلي وقته كه بهم سر نزديم!!!
مطالبت مث هميشه جالبن.

۱۳۸۹ آبان ۱۶, یکشنبه

این روزا یه آرامش عجیبی دارم.بدون این که اتفاق خاصی افتاده باشه.همه چی

 مثل قبل.یه آرامش عمیق که میتونم تو قلبم احساسش کنم.واین خوبه حتی اگه بی دلیل باشه.



خودم رو کاملا سپردم به زمان.تا بگذره و من دیگه نمیخوام فکر کنم که چه طور میگذره.

البته خیلی امیدوار نیستم این وضعیت دوام بیاره.چون خودم رو می شناسم.اما حتی یه روزش

هم برای من غنیمته!

چند وقتیه وجود یه بچه ی 4 ساله رو در همسایه گیمون کشف کردم.چند مرتبه تو پارکینگ

باهاش حرف زدم و یه بار برام شعر خوند.حالا دیروز مامانش آوردش بالا تا نقاشی که برام

کشیده رو بهم بده.نقاشیش یه رودخونه س یا نمیدونم شاید دریا با ماهی های قرمز یا به قول

خودش ((ماهی گلی)).چیزی که برام جالب بود اینه که ماهی ها دارن خلاف جهت همدیگه

حرکت میکنن.نمیدونم تو ذهنش چی گذشته و البته نخواستم ازش بپرسم.




ای کاش آدم بزرگ ها هم یاد میگرفتن بدون چشمداشت همدیگرو دوست داشته باشن.

به خاطر خود آدم ها نه به خاطر خودمون.اون نقاشی شاید( به ظاهر )مفهوم خاصی نداشت

اما  برای من انعکاس یه قلب کوچیک بود که هنوز دست نخورده مونده.انعکاس صداقتی که


گم شده.و عشق که این روزا هر تعبیری داره جز اون چیزی که باید!

۹ نظر:

حوریا گفت...

ولی من بر عکس تو عجیب به آرامش نیاز دارم...
آرامش جاودانه می خواهم.

بادبادکباز گفت...

سلام

بابا مستدل! آوردن عکس اون نقاشی خیلی خوب بود.

خدا رو شکر که آرومی. همیشه شاد و آروم باد.
..........

اگه موردی رو پیدا کردی که دو تا آدم صرفا روح هم همدیگه رو دوس دارن نه برای کار یا پول یا تیپ یا خوشگلی یا موقعیت اجتماعی یا... طرف حتما بنده رو خبر کن! چون همچین موردی اصن وجود نداره! من به این رسیدم. آدما همدیگه رو دوس ندارن!ویژيگیای همو دوس دارن!
...........
گشته ام پیدا می نشود!

ولی تو مهربون باش و تسلیم این حجم مزخرف نشو!

هستی گفت...

خدا میدونه 10 ساله دیگه این قلب اسمونی چی میشه چه نقاشیهایی تو ذهنش میکشه .... هی ...
خوشحالم ارامش داری
بوس

بهرام گفت...

خاطرات کودکانه ..
.
.
خاطرات بزرگسالی ..
.
برای یک عده اگه شانس بیارن همونه ..
منتها ، یه کم سازمان یافته تر ..
.
برای یه عده دیگه نه ، خاطرات عوض می شه .. افکار سخت می شه ..
.
انگار بزرگ شدن ..
.

گلي گفت...

سلام عزيزممممممممممممممممممممممم
مهسا خيلي قشنگ بود اون نقاشي، منو ياد بچگي هام انداخت... اون وقتا كه منم ماهي ها رو همين جوري مخالف هم مي كشيدم و نمي دونستم جريان رودخونه يه نوع اجباره كه نمي ذاره يه ماهي هرجا كه دوست داره بره...
مهسا خوش به حالت كه اين روزا در آرامشي، اميدوارم كه هميشه اين آرامشو داشته باشي ولي من الان خيلي به هم ريخته م...
ماهي گلي، ماهي منم هست؟؟؟

گلي گفت...

بچه ها واقعا قلب كوچيك و صافي دارن، اگه نه، اون نقاشي رو برات نمي كشيد...
اونا بهترين آرزوهاشونو تو نقاشي هاشون به بقيه هديه مي دن، كاش هيچ وقت بزرگ نمي شديم...

GOLI گفت...

BOOS BOOS ASISAM...
KHODAMAM NEMIDOONAM CHERA

محسن صالحی گفت...

به نظر من این نقاشی نشون می ده که در یک جامعه و محیط بدون که عقایدشون هم سو باشه می تونن با خوشی زندگی کنند.

هادي گفت...

سلام مهسا جون خوبي؟خوشي؟سلامتي؟
فك ميكنم خيلي وقته كه بهم سر نزديم!!!
مطالبت مث هميشه جالبن.