ژاك پره ور.ترجمه ي استاد شاملو
.....
ما دو مىتوانيم برويم و برگرديم
مىتوانيم از ياد ببريم و بخوابيم
بيدار شويم و رنج بكشيم و پير بشويم
دوباره بخوابيم و خواب ِ مرگ ببينيم
بيدار شويم و بخوابيم و بخنديم و جوانى از سر بگيريم،
اما عشقمان به جا مىماند ،لجوج مثل موجود بىادراكى
زنده مثل هوس ،ستمگر مثل خاطره
ابله مثل حسرت ،مهربان مثل يادبود
به سردى ِ مرمر ،به زيبايى ِ روز
به تُردى ِ كودك
لبخندزنان نگاهمان مىكند و خاموش باما حرف مىزند
ما لرزان به او گوش مىدهيم
و به فرياد درمىآييم
براى تو و براى خودمان،
به خاطر تو، به خاطر من
و به خاطر همه ديگران كه نمىشناسيمشان
دست به دامنش مىشويم استغاثهكنان
كه بمان ،همان جا كه هستى
همان جا كه پيش از اين بودى.
حركت مكن ،مرو ،بمان
ما كه عشق آشناييم از يادت نبردهايم
تو هم از يادمان نبر
جز تو در عرصهى خاك كسى نداريم
نگذار سرد شويم
هر روز و از هر كجا كه شد
از حيات نشانهيى به ما برسان
دير ترك، از كنج ِ بيشهيى در جنگل ِ خاطرهها
ناگهان پيدا شو ،دست به سوى ما دراز كن و
نجاتمان بده...
پ.ن) فيلتر كردين كه همه برگردن وبلاگ فارسي كه توي چند ثانيه آرشيوشون رو
حذف كنين،من همينجا ميمونم.براي دلم مينويسم حتي اگر هيچكس نباشه.
.....
ما دو مىتوانيم برويم و برگرديم
مىتوانيم از ياد ببريم و بخوابيم
بيدار شويم و رنج بكشيم و پير بشويم
دوباره بخوابيم و خواب ِ مرگ ببينيم
بيدار شويم و بخوابيم و بخنديم و جوانى از سر بگيريم،
اما عشقمان به جا مىماند ،لجوج مثل موجود بىادراكى
زنده مثل هوس ،ستمگر مثل خاطره
ابله مثل حسرت ،مهربان مثل يادبود
به سردى ِ مرمر ،به زيبايى ِ روز
به تُردى ِ كودك
لبخندزنان نگاهمان مىكند و خاموش باما حرف مىزند
ما لرزان به او گوش مىدهيم
و به فرياد درمىآييم
براى تو و براى خودمان،
به خاطر تو، به خاطر من
و به خاطر همه ديگران كه نمىشناسيمشان
دست به دامنش مىشويم استغاثهكنان
كه بمان ،همان جا كه هستى
همان جا كه پيش از اين بودى.
حركت مكن ،مرو ،بمان
ما كه عشق آشناييم از يادت نبردهايم
تو هم از يادمان نبر
جز تو در عرصهى خاك كسى نداريم
نگذار سرد شويم
هر روز و از هر كجا كه شد
از حيات نشانهيى به ما برسان
دير ترك، از كنج ِ بيشهيى در جنگل ِ خاطرهها
ناگهان پيدا شو ،دست به سوى ما دراز كن و
نجاتمان بده...
پ.ن) فيلتر كردين كه همه برگردن وبلاگ فارسي كه توي چند ثانيه آرشيوشون رو
حذف كنين،من همينجا ميمونم.براي دلم مينويسم حتي اگر هيچكس نباشه.
۴ نظر:
سلام
آنچه یافت می نشود, آنم آرزوست!
سلام[لبخند]
البته گفتار نماینده ی اندیشه و برنامه ست و خودش یه عمل بسیار مهمه!
در واقع گفتار خودش یک نوع کرداره!
کردارها باید بر مبنای اندیشه باشن.
وقتی آدم با اندیشه ای آشنا شد و پذیرفت, اونموقع میشه در جهتش حرکت کرد.
"عملگرایی" زمانی جواب میده که دارای "مبانی محکم خردگرایی" باشه!
یا حسین[گل]
و من تو رو دارم...دوست خوبم...
عجيبه كه امروز مي تونم نظر بذارم... بخش نظرات وبلاگت با فيلتر شكن من باز نمي شه...
ولي مهسا عمرا اگه بتونن دوستي ها رو از بين ببرن...
من تو رو اين جا شناختم، اين جا كه انسانيت و عقيده و آزادگي از همه چيز مهم تره... هيچ جور از دستت نمي دم...
ارسال یک نظر