۱۳۸۹ مرداد ۱, جمعه

یادبود شاعر آزادی

من همدستِ توده‌ام/ تا آن دَم که توطئه می‌کند گسستنِ زنجیر را//

تا آن دَم که زیرِ لب می‌خندد/ دلش غنج می‌زند/ و به ریشِ جادوگر

 آبِ دهن پرتاب می‌کند./

 ده سال از خاموشى شاعر توده میگذرد و هنوز پژواک صدایش در

 کوچه هاى شهر طنین مى افکند که از جستن میگوید و یافتن و آنگاه

 به اختیار برگزیدن. شاملو شاعر آزادى است. او از بند میگوید و

 زندان و از هم درگسستن زنجیر و رهایى. او آزادى را زندگى کرده

است همان دم که سنگ قوافى را از دوش بر زمین مینهد و شعرى

میگوید که زندگیست. شاملو، حکام زشت خو را بدین سان میخواند:

 «کریه» اکنون صفتی اَبتَر است/ چرا که به تنهایی گویای

خون‌تشنگی نیست./ تحمیق و گرانجانی را افاده نمی‌کند/

 نه مفت‌خوارگی را/ نه خودبارگی را./

شاملو حکام دین مدار را عامل فتنه و نفاق میشناسد و

 برادر کشى:

نماز گزاردم و قتلِ عام شدم/ که رافضی‌ام دانستند./ نماز گزاردم

 و قتلِ عام شدم/ که قِرمَطی‌ام دانستند./ آنگاه قرار نهادند که ما

و برادرانِمان یکدیگر را بکشیم و این کوتاه‌ترین طریقِ وصولِ

به بهشت بود!/

و شاملو بر دزدان گردنه تاریخ که خواست آزادیخواهانه یک ملت

را به نفع خود مصادره میکنند چنین میگوید: ما فریاد می‌زدیم:

«چراغ! چراغ!»/ و ایشان درنمی‌یافتند./ سیاهی‌ چشمِشان/ سپیدی‌

کدری بود اسفنج‌وار/ شکافته/ لایه‌بر لایه‌بر/ شباهت برده از

جسمیّتِ مغزشان./ گناهی‌شان نبود:/ از جَنَمی دیگر بودند./

شاملو شاعر آزادى بود، هست و تا جاودان، جاوید خواهد ماند.


پ.ن)برای گرامیداشتِ یاد احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادی، در دهمین سالگرد

 درگذشت او، روز ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت 4بعدازظهر آرامگاه او را  در امامزاده

طاهر کرج گلباران میكنیم.

۹ نظر:

بادبادکباز گفت...

سلام

این مطلب اگه تالیف خودته بهت میتبریکم خیلی خوب زمینه هایی از فکرهای شاملو رو معرفیدی.

خدایش بیامرزد روحش را و کمک کناد آزادی را!

بلاگم انگار چن روزیه بخش نظرخواهیش از کار افتاده.یه سر بزن ببین میتونی نظر بدی؟

گلي گفت...

سلام. مهسا جان،‌مطلب خيلي قشنگي بود.
حيف كه نمي تونم امروز خودم رو به كرج برسونم...

گلي گفت...

بادباكباز عزيز، فكر مي كنم بلاگفا مشكلي داره، به هر وبلاگي سر مي زنم همين طور شده...

حوریا گفت...

یاد این شاعر بزرگ آزادی گرامی.

مهسا(خودم) گفت...

بادبادکباز،حوریا و گلی عزیز
نمیتونم براتون کامنت بذارم!من که میگم این بلاگفا رو بی خیال شین پاشین بیاین اینجا دور هم باشیمD:
چیه این دوروز یه بار هنگ میکنه؟

گلي گفت...

واقعا كه بايد قيد بلاگفا رو زد
خسته شدم اين چند روزه
مهسا جان راستي، الان كه بلاگفا داغونه‌، ولي بعدا كه ايشالا درست شد، مي شه وقتي به روز مي شي بهم خبر بدي؟
بقيه ي دوستا رو تو ليستم وارد كردم و از به روز شدنشون باخبر مي شم، ولي چون بلاگفا نيستي، نمي تونم ببينم كي به روز مي شي...

حوریا گفت...

لعنت بر این بلاگفا!
هر دفعه یه بازی در میاره!
به زودی مهسا جان تغییر مکان می دم..

مهسا گفت...

گلی:چشم عزیزم،خبرت میکنم.
حوریا:حتما این کارو بکن خانومی.

بهرام گفت...

شاملو .........

چه بگویم سخنی نیست ..

تا اسمشو دیدم از بقیه مطالبتون غافل شدم ..

موفق باشید .

۱۳۸۹ مرداد ۱, جمعه

یادبود شاعر آزادی

من همدستِ توده‌ام/ تا آن دَم که توطئه می‌کند گسستنِ زنجیر را//

تا آن دَم که زیرِ لب می‌خندد/ دلش غنج می‌زند/ و به ریشِ جادوگر

 آبِ دهن پرتاب می‌کند./

 ده سال از خاموشى شاعر توده میگذرد و هنوز پژواک صدایش در

 کوچه هاى شهر طنین مى افکند که از جستن میگوید و یافتن و آنگاه

 به اختیار برگزیدن. شاملو شاعر آزادى است. او از بند میگوید و

 زندان و از هم درگسستن زنجیر و رهایى. او آزادى را زندگى کرده

است همان دم که سنگ قوافى را از دوش بر زمین مینهد و شعرى

میگوید که زندگیست. شاملو، حکام زشت خو را بدین سان میخواند:

 «کریه» اکنون صفتی اَبتَر است/ چرا که به تنهایی گویای

خون‌تشنگی نیست./ تحمیق و گرانجانی را افاده نمی‌کند/

 نه مفت‌خوارگی را/ نه خودبارگی را./

شاملو حکام دین مدار را عامل فتنه و نفاق میشناسد و

 برادر کشى:

نماز گزاردم و قتلِ عام شدم/ که رافضی‌ام دانستند./ نماز گزاردم

 و قتلِ عام شدم/ که قِرمَطی‌ام دانستند./ آنگاه قرار نهادند که ما

و برادرانِمان یکدیگر را بکشیم و این کوتاه‌ترین طریقِ وصولِ

به بهشت بود!/

و شاملو بر دزدان گردنه تاریخ که خواست آزادیخواهانه یک ملت

را به نفع خود مصادره میکنند چنین میگوید: ما فریاد می‌زدیم:

«چراغ! چراغ!»/ و ایشان درنمی‌یافتند./ سیاهی‌ چشمِشان/ سپیدی‌

کدری بود اسفنج‌وار/ شکافته/ لایه‌بر لایه‌بر/ شباهت برده از

جسمیّتِ مغزشان./ گناهی‌شان نبود:/ از جَنَمی دیگر بودند./

شاملو شاعر آزادى بود، هست و تا جاودان، جاوید خواهد ماند.


پ.ن)برای گرامیداشتِ یاد احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادی، در دهمین سالگرد

 درگذشت او، روز ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت 4بعدازظهر آرامگاه او را  در امامزاده

طاهر کرج گلباران میكنیم.

۹ نظر:

بادبادکباز گفت...

سلام

این مطلب اگه تالیف خودته بهت میتبریکم خیلی خوب زمینه هایی از فکرهای شاملو رو معرفیدی.

خدایش بیامرزد روحش را و کمک کناد آزادی را!

بلاگم انگار چن روزیه بخش نظرخواهیش از کار افتاده.یه سر بزن ببین میتونی نظر بدی؟

گلي گفت...

سلام. مهسا جان،‌مطلب خيلي قشنگي بود.
حيف كه نمي تونم امروز خودم رو به كرج برسونم...

گلي گفت...

بادباكباز عزيز، فكر مي كنم بلاگفا مشكلي داره، به هر وبلاگي سر مي زنم همين طور شده...

حوریا گفت...

یاد این شاعر بزرگ آزادی گرامی.

مهسا(خودم) گفت...

بادبادکباز،حوریا و گلی عزیز
نمیتونم براتون کامنت بذارم!من که میگم این بلاگفا رو بی خیال شین پاشین بیاین اینجا دور هم باشیمD:
چیه این دوروز یه بار هنگ میکنه؟

گلي گفت...

واقعا كه بايد قيد بلاگفا رو زد
خسته شدم اين چند روزه
مهسا جان راستي، الان كه بلاگفا داغونه‌، ولي بعدا كه ايشالا درست شد، مي شه وقتي به روز مي شي بهم خبر بدي؟
بقيه ي دوستا رو تو ليستم وارد كردم و از به روز شدنشون باخبر مي شم، ولي چون بلاگفا نيستي، نمي تونم ببينم كي به روز مي شي...

حوریا گفت...

لعنت بر این بلاگفا!
هر دفعه یه بازی در میاره!
به زودی مهسا جان تغییر مکان می دم..

مهسا گفت...

گلی:چشم عزیزم،خبرت میکنم.
حوریا:حتما این کارو بکن خانومی.

بهرام گفت...

شاملو .........

چه بگویم سخنی نیست ..

تا اسمشو دیدم از بقیه مطالبتون غافل شدم ..

موفق باشید .