رویش ناگزیر جوانه....
به این فکر میکنم که در این یک سال چه قدر بزرگ شدیم.به اندازه یهمه ی عمرهای کوتاهمان نگران شدیم،اشک ریختیم،فریاد زدیم ،سکوتکردیم....شکسته ایم اما هنوز زنده و شاید همین کافی باشد!دلم میخواهد آزادی فقط آرزو نباشد،دغدغه مان باشد...گر همچو رعد نعره برآریم همزمانکی خواب خوش به دیده ی ارباب بگذرد؟(فریدون مشیری)
رویش ناگزیر جوانه....
به این فکر میکنم که در این یک سال چه قدر بزرگ شدیم.به اندازه یهمه ی عمرهای کوتاهمان نگران شدیم،اشک ریختیم،فریاد زدیم ،سکوتکردیم....شکسته ایم اما هنوز زنده و شاید همین کافی باشد!دلم میخواهد آزادی فقط آرزو نباشد،دغدغه مان باشد...گر همچو رعد نعره برآریم همزمانکی خواب خوش به دیده ی ارباب بگذرد؟(فریدون مشیری)
۷ نظر:
آزادی!
فکر می کنم این روز ها برامون آرزوی دست نیافتنی شده!
آره ما زنده ایم و هنوز امیدوار!عجیبه .....
امیدوارم یادمون نره چه کسانی به خاطر ما رفتن..!
سلام عزیزم!
چرا وقتی آپ می کنید به من اطلاع نمی دید؟ من هم فریاد زدم، اما مجوز ندادند!
Ma non è possible!
کاش زودتر اين همه کابوس تمام شود.
کاش ديرتر پير شويم ...
سلام مهسا جان
دلم میخواهد آزادی فقط آرزو نباشد،دغدغه مان باشد
من هم همصدا ی این مطلب زیباتم.
با مطلب قبلی ارتباط برقرار نکردم,نفهمیدم چی شد
سلام!
به روزم، ولی یه مدتی نیستم. من هرچقدر مطلب قبلی رو میخونم باز هم برام تازگی داره! بروکراسی که شاخ و دم نداره!
ارسال یک نظر